دکتر حکمتاله ملاصالحی
در میان شمار کثیری از مسألهها و موضوعات ریز و درشت تلنبار شده در فضای ذهن و فکر و عقل و فهم انسان روزگار ما، بر شانه جامعه و جهان فوق پیچیده و دنیای مدرنی که در آن به سر میبریم، مسأله میهن و میهندوستی هم از انسانشمولترین، هم از بحثانگیزترین و مناقشهخیزترینشان بوده است. این پدیده انسانشمول، چونان دیگر کششها و کنشها و چششهای بشری ما اعم از کششها و کنشها و چششهای ذوقی و زیباشناختی و خلاق هنری و هنرمندانه ما و کششها و کنشها و چششها و خیزشهای شناختی و شناختورزانه و معرفتشناختی ما یا مهارتها و ممارستهای سازنده و فراورنده و فرآوردهها و ساختههای فناورانه و عملی بشری ما هم قائم بر یک اصل و قاعده ثابت و انسانشمول، هم بر یک وجه یا وجوه متغیر و تغییرپذیر بوده است و هماره در بستر رخدادها و تحولات تاریخی و فکری و فرهنگی و مدنی و معنوی جامعه و جهان بشری ما تغییر چهره داده است و جابجا شده است و در معرض فراز و فرود و قبض و بسط و درآمدن و برآمدن و بِدَرشدنهای پی به پی بوده است و دوره به دوره، متناسب با مقتضیات و شرایط و اوضاع تاریخی و مدنی و معنوی این یا آن دوران، این یا آن منطقه و مقطع و جغرافیای تاریخی، چهره عوض کرده است و تأثیر پذیرفته است و تغییر چهره داده است.
در دوران جدید نیز میهن و میهندوستی، هم مصداقاً هم مفهوماً، متناسب با مقتضیات و رخدادها و تحولات تاریخی و فکری و فرهنگی و مدنی و معنوی جدید در قالب و در قاب و در قامت نظامهای ارزشی و سیاسی، به ویژه در چارچوب «ملّت ـ دولتهای مدرن» و مرزبندیهای سیاسی و سرزمینیِ تعریف و پذیرفته شده روزگار ما در بستر قیامتی از بازخوانیهای جدید، بازخوانی و بازفهمیده و بازتعریف شده است و تغییر چهره داده است و جامه معنای نو بر تن پوشیده است…
بقیه نوشته را در لینک زیر بخوانید: