نوشته ویدا کاظمپور
هر علم یا رشته ای شامل گرایش های گوناگونی است؛ باستان شناسی هم به لحاظ آکادمیک در دانشگاههای ایران با سه گرایش : پیش از تاریخ، تاریخی، و اسلامی تدریس میشود که در این تقسیمبندی دوران پیش از تاریخ از پاگذاشتن انسان به کرهی زمین تا بهوجود آمدن خط، دوران تاریخی از پیدایش خط تا حملهی اعراب و حاکم شدن اسلام، و بازهی بعد از آن تا به امروز شامل دوران اسلامی میشود. باتوجه به گستردگی زمانی، شواهد، و بررسی همهجانبهای که در علم باستانشناسی وجود دارد زیرشاخه هایی برای تحلیل دادهها و تکمیل اطلاعات بهوجود آمدهاند که از جمله این زیرشاخهها میتوان به مطالعات محیطی یا باستانشناسی محیطی اشاره کرد که شامل: جمعآوری و مطالعه اطلاعات مرتبط با اقلیم، لنداسکیپ، پوشش گیاهی و جانوری، رژیم غذایی و خوراک، و بیماریهای انسان است. ژنتیک باستانشناسی یکی دیگر از این زیرشاخههاست که با مطالعه DNA انسانها، حیوانات، و گیاهان به شناخت ژنتیک مردمان گذشته، حرکتهای جمعیتی گذشته، اهلیسازی حیوانات و گیاهان، و سیر تطور انسان و جانوران کمک میکند. باستانشناسی دریایی مطالعه بقایا و شواهد باستانی زیرآب مثل کشتیهای غرق شده یا شهرهای بهزیر آب رفته، کاوش در زیر آب با غواصی و با بهکارگیری تکنیکها و ابزارهای ویژه کاوش در زیر آب انجام میشود که این شاخه یکی از پرهزینهترین گرایشهای باستانشناسی بوده و به بودجه عظیمی نیاز دارد. مطالعات قوم باستانشناسی بر روی جوامع موجود برای کسب اطلاعات در رابطه با گذشته و نحوه زندگی جوامع در یک منطقه و باورهای فرهنگی و مذهبی آنها صورت میگیرد. باستانشناسی نجاتبخشی در محوطههایی که با احداث جاده، سد، ساختمانسازی و یا سایر زیرساختهای توسعه در حال تهدید هستند، انجام میشود. وظیفهی باستانشناسان مکانیابی این منطقهها، کاوش آنها در صورت امکان و در نهایت ثبت جزییات بهدست آمده از کاوش است. زمان مهمترین عامل در این زیرشاخه محسوب میشود. باستانشناسی نظامی به کاوش در میدانهای جنگ گذشته و کشف شواهد مرتبط با فعالیتهای نظامی میپردازد که ممکن است ایجادگر تغییرات اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی در جامعه مرتبط با آن بوده باشد.
همکاری فیزیکدانان، شیمیدانان، کارشناسان زمینشناسی، زیستشناسی، مهندسان، پزشکان و متخصصین ژنتیک و دیگر علوم در پروژهشهای باستانشناسی، منجر به ایجاد رشتهای به نام باستانسنجی شده است. باستانسنجی به علمی میانرشتهای گفته میشود که با بهرهگیری از علوم طبیعی و مهندسی سعی در پاسخگویی به سؤالات باستانشناسان دارد. باستانسنجی در سه حوزهی کاری مکانیابی محل های باستانی شامل کلیهی روشهای ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی شناسایی مکانهای باستانی ناشناخته و بررسی مکانهای باستانی بدون انجام کاوش در آنها، سالیابی، و شناخت مواد شامل کلیه روشهای علوم طبیعی برای استخراج بیشترین اطلاعات با کمترین آسیب به یافتهها و محل کاوش، فعالیت دارد.
مکان یابی یافتن مکانهای باستانی ناشناخته و بررسی محلهای باستانی شناخته شده بدون انجام حفاری و تنها با استفاده از روشهای علمی است. امروزه باستانشناسان قبل از آغاز حفاری در یک منطقهی باستانی، با همکاری متخصصانی در ژئومغناطیس، ژئوالکتریک، لرزه نگاری و رادار نفوذی در زمین و اندازهگیری تغییرات مغناطیسی، الکتریکی یا دیگر ویژگیهای خاک، سعی میکنند نقشههایی از محل حفاری و چگونگی توزیع آثار در آن بهدست آورند و تا حد امکان از حفاریهای غیرلازم که مستلزم صرف هزینه و وقت بسیار است بپرهیزند. دستگاههای مورد استفاده در این بررسیها دقت بالایی دارند که میتوانند کوچکترین تغییری در خواص فیزیکی زمین را ثبت کنند. برای مثال دستگاه اندازهگیری تغییرات شدت و جهت میدان مغناطیسی زمین (گرادیومتر)، میتواند تغییراتی در حد نانوتسلا را در خواص مغناطیسی محل مورد مطالعه ثبت کند. در حالیکه حفاری یک محل باستانی می تواند چندین سال به طول انجامد و گاه نیز نتیجۀ دلخواه را دربر نداشته باشد، استفاده از روشهای مکانیابی دستگاهی و بررسی خواص فیزیکی زمین سرعتی چندین برابر دارد.
حوزهی شناسایی مواد و سالیابی از دیگر حوزههای همکاری باستانشناسان با متخصصان علوم طبیعی است. این زمینهی فعال کاری به دلیل علاقهی وافر به تحقیقات باستان در قرن هجدهم بهوجود آمد. یکی از پیشگامان مطالعهی آثار باستانی با روشهای آزمایشگاهی مارتین هاینریش کلاپرت، دانشمند آلمانی و کاشف اورانیوم بود. وی در اواخر قرن هجدهم مقالاتی دربارهی تجزیهی عنصری سکههای دورهی رومیان باستان و ترکیب سلاحها و ابزارهای فلزی باستانی منتشر کرد. در قرن بیستم، نیاز به روشهای علمی برای پاسخگویی به سؤالات باستانشناسان با بهرهگیری از روشهای علوم طبیعی را آشکارساخت. کشف رادیواکتیویته و اشعۀ ایکس، ساخت دستگاههای آنالیز عنصری و ترکیبی مانند دستگاه فلورسانس اشعۀ ایکس، پراش اشعۀ ایکس، میکروسکوپ الکترونی و ابداع روشهایی مانند آنالیز فعال سازی نوترون، نه تنها راه را برای شناخت بهتر جهان توسط دانشمندان علوم طبیعی باز کرد بلکه این امکان را فراهم نمود تا باستانشناسان با همکاری کارشناسان علوم طبیعی با آنالیز و شناسایی مواد و مصالح مورداستفاده در جهان باستان به تدوین تاریخ علم بهطور مستقیم و با مطالعۀ آثار و اشیاء باستانی نائل آیند. البته مدتها لازم بود تا دو طرف به زبانی واحد دست یابند، روشهای غیرتخریبی ابداع شود و تفکر حفظ اشیاء و آثار باستانی برای انتقال به نسلهای آینده بهوجود آید. اما با کشف اشعۀ ایکس و ساخت دستگاههای رادیوگرافی، تهیۀ تصاویر رادیوگرافی برای بررسی مومیاییها متداول شد و بهتدریج روش های تخریبی در مطالعۀ مومیاییها به کنار گذارده شد امروزه استفاده از توموگرافی و رادیوگرافی چه با اشعۀ ایکس و چه با پرتوهای دیگری مانند گاما، نوترون یا بتا چنان جایگاهی در مطالعات هنری و باستانشناسی یافته است که دستگاههای مخصوص رادیوگرافی آثار تاریخی ساخته شده است و استفاده از دستگاه های قابل حمل در محل کاوش یا در موزه ها به امری متداول بدل شده است. دستورالعمل هایی برای استفاده از رادیوگرافی در باستانشناسی تدوین شده که در آنها رادیوگرافی بهعنوان یکی از اولین مراحل مطالعۀ اشیاء و آثار تاریخی و پیش از تجزیۀ عنصری و ترکیبی معرفی گردیده است. ارائۀ تصاویر رادیوگرافی در موزهها برای معرفی اشیاء و در کنار توضیحات تاریخی یا هنری، موردتوجه موزهداران قرار گرفته است و بدین وسیله حتی توانستهاند طرحها و نقوش اولیۀ زیر نقاشی اصلی را آشکار سازند. در کنار رادیوگرافی، بررسی آثار هنری بااستفاده از دیگر پرتوهای الکترومغناطیسی برای تعیین آسیبها و صدمات آثار هنری در حوزۀ حفاظت و مرمت آثار نیز جایگاه مهمی دارد و به یکی از روشهای استاندارد آسیبشناسی آثار هنری مبدل گشته است.
شناخت مواد: آنالیز ترکیبی و عنصری آثار تاریخی، هنری و فرهنگی از دیگر مواردی است که نیاز به همکاری کارشناسان فیزیک و شیمی دارد وبرای تفسیر بهتر نتایج گاه از روشهای آماری مورداستفاده در این علوم بهره گرفته میشود. همه دستگا ههایی که در آزمایشگاههای فیزیک برای آنالیز و تجزیۀ عنصری و ترکیبی به کار میرود مانند میکروسکوپهای مختلف یا دستگاه ها و روشهای،XRF، XRD، SEM-EDX، PIXE، NAA، AFM ، پرتوهای سینکروترون، آنالیز رامان و بسیاری دستگاههای دیگر، برای بررسی آثار تاریخی، فرهنگی و هنری مورداستفاده قرار میگیرد، تا بتوان تصویری از شرایط اقتصادی، اجتماعی، چگونگی استخراج و استحصال مواداولیه و فنآوریهای گذشته بهدست داد. همچنین بتوان با درک فرایندهای فرسایش آثار و آسیبهای وارد بر آنها، بهترین روشها را برای حفاظت و مرمت آثار اتخاذ نمود. همچنین برای کنترل شرایط محیطی اشیاء باستانی و هنری و نیز ایجاد شرایط بهینۀ محیطی در موزهها نیز از همکاری متخصصان فیزیک و شیمی استفاده میشود. یکی از فعالترین آزمایشگاههای تجزیۀ عنصری در ایران در زمینۀ باستانسنجی، آزمایشگاه واندوگراف سازمان انرژی اتمی ایران است که با آنالیز سفال، استخوان، رنگ، فلز، سکه، رنگ دانه، شیشه، تمبر، کاغذ و مرکب و پوست و دهها شیء باستانی، سهم مهمی در گسترش این حوزه در ایران داشته است. مثلاً این آزمایشگاه با تجزیۀ عنصری ۴۷ سکه نقره اشکانی مربوط به پادشاهان مختلف دورۀ اشکانی از اشک اول ۶ تا بلاش پنجم ۷ موجود در موزۀ پول با روش پیکسی ۸ معلوم شد همبستگی واضحی بین شرایط سیاسی و عیار سکه ها وجود داشت. البته نکته جالبتر این بود که بررسی عیار سکه ها با محل ضرب نشان میداد که هر چه محل ضرب به همسایگانی از امپراتوری اشکانی با وضعیت سیاسی پایدار نزدیکتر بود، عیار سکهها نیز بالاتر بود.