خبرگزاری مهر در مصاحبه ای با حسن شایگان، «مترجم» کتاب «نهادهای اجتماعی و ساختار اقتصادی امپراتوری هخامنشی» نوشتۀ محمد ع. داندامایف، به گفتگو دربارۀ شاهنشاهی هخامنشی پرداخته است. این مصاحبه با عنوان «هرچه به نام تمدن هخامنشی نامیده میشود هیچ پایۀ علمی ندارد» در ۲۴ آذرماه ۹۷ منتشر شد.[۱] مترجم کتاب که در اقدامی عجیب از سوی خبرگزاری مهر، مورخ(؟!) و پژوهشگر معرفی شده است، موضوعات بسیار عجیبی را در بابِ تاریخ هخامنشی به گونهای «عالمانه و گویی به عنوان متخصص این حوزۀ پژوهشی!!» بیان میکند. مصاحبه کننده و مصاحبه شونده به طور هماهنگ با یکدیگر معتقدند که «در تاریخ نگاری ما نوعی انحراف به وجود آمده و آنچه به عنوان تاریخ هخامنشی میشناسیم، ابهامات و تحریفات بسیاری دارد که تحت تأثیر احساسات ناسیونالیستی و شوونیستی ما قرار گرفته است. در نتیجۀ این نوع بینش ما، استوانۀ کوروش را که سند ضد حقوق بشر است، اعلامیۀ حقوق بشر نامیدهایم و کوروش را که در حقیقت در هیچ جنگی پیروز نشده و در عین حال یک جنگافروز جهانخوار است! و علاقه بسیاری به برده کردن افراد و مقطوعالنسل کردن آنها دارد، کوروش کبیر نامیدهایم». شایگان همچنین بر این باور است که «دورۀ هخامنشی (۵۵۹-۳۳۱پ.م) نیز یک دوران انزجارآور در تاریخ ماست که سراسر به بردگی و غارت اقوام دیگر و البته اختهکردن این اقوام گذشته است و فساد داخلی آنها آنقدر زیاد است که بعد از ۲۳۰! سال حکومت آنان توسط اسکندر به راحتی فتح میشود».
این کشفیات و پژوهشهای عمیق علمی و کاملاً تخصصی دو پژوهشگر ارجمند تاریخ و فرهنگ هخامنشیان(!!) که در حال گفتوگو با یکدیگرند در حالی منتشر میشود که جملگی پژوهشگران تاریخ این حوزه پژوهشی که البته بسیاری از آنان نیز غیر ایرانی هستند، به چنین مطالب گرانبهایی دست نیافتهاند و همگی در انحرافی بسیار بزرگ به سر میبرند(!). همۀ آنهایی که حدود دویست سال است درگیر پژوهشهای هخامنشی هستند، در جهل و تاریکی عمیقی به سر میبرند و هیچکدام تاکنون به چنین اسناد متقن و دقیقی از تاریخ هخامنشی در باب اختهکردن و مقطوعالنسل کردن مردمان دیگر سرزمینها به دست کوروش دست نیافتهاند! بدینسان، بیشک همگی آنانی که سالهاست در مطالعات آکادمیک هخامنشی و به روش علمی و با بهرهگیری از دادههای مکتوب، باستانشناختی، زبانشناختی، مردمشناختی و … به تحقیق و پژوهش و مداقه در بابِ هخامنشیان مشغولاند، منتظر حسن شایگان و نظایر این دوستان گرامی هستند که بدون هیچ غرض و فقط و فقط به خاطر حس حقطلبانه(!) راه صحیح بینش تاریخی و صراط مستقیمِ نگاه به عصر پربار هخامنشی را به آنها نشان دهند.
شایگان و دوستانی نظیر ایشان که الاماشاءالله کم هم نیستند و البته بعضاً در مراکز فرهنگی کشور نیز دستی بر آتش دارند، باید بدانند و بارها و بارها به خود بقبولانند که تاریخ دیگر مطاع عام نیست. گفتوگو کردن و پژوهش کردن در تاریخ و باستانشناسی ایران عزیزمان، به مانند همۀ علوم دیگر نیازمند تخصص است. چگونه ممکن است دو گفتوگو کننده در بابِ تاریخ هخامنشیان که در حال انجام بحثی انتقادیاند هیچگونه تخصص آکادمیکی در این حوزه نداشته باشند و بیش از دویست سال مطالعات هخامنشی را انحراف تاریخنگارانه قلمداد کنند؟ چگونه ممکن است با چنین شناختی از منابع و مآخذ عصر هخامنشی که در مصاحبه به آنها اشاره میشود و بعضاً مضحک و خندهدار است، به گفتوگویی تخصصی در بابِ دورهای پرداخت که پژوهش در آن نیازمند دامنۀ گستردهای از شناخت تاریخی، باستانشناختی و زبانشناسی است. فارغ از هرگونه بحث در بابِ محتوای غیرعلمی و فاقد اعتبار و غیر مستند مصاحبه، باید گفت که این مصاحبه فاقد بدیهیات اولیۀ یک گفتوگوی تخصصی و علمی دربارۀ دورۀ هخامنشی، یعنی تخصص و دانش آکادمیک آن دوره است.
شایگان در ابتدای بحث خود از بینش تاریخی صحبت میکند و اینکه ما ایرانیان، بینش تاریخی نداریم! فارغ از این که دریافت ایشان از همین واژۀ «بینش» چقدر صحیح است، اما باید از شایگان پرسید که دقیقاً کدام بینش تاریخی و علمی به ایشان اجازه میدهد که اخلاقیات و ضروریات قرن ۲۱ میلادی را با سدۀ ۵ پیش از میلاد مقایسه کند و از آن نتیجه بگیرد. شایگان و دوستان ایشان به نظر میرسد که نمیدانندکه «ما در خلأ زندگی نمیکنیم و زمان، اصل اساسی تاریخ است». آیا هخامنشیان را پیش از خود و در بستر زمانی و مکانی عصر خود مشاهده کردهاید. دقیقاً چگونه چنین اسناد نایافتهای بر متخصصان عصر هخامنشی، به دست شما رسیده است که از بردهداری و مقطوعالنسل کردن مردمان در دورۀ هخامنشی از هند تا آسیای صغیر و از جیحون تا آنسوی مصر در منطقه به منطقه و در سال به سال خبر داده است! شوربختانه تقریباً تک تک مدعیات و جملات ایشان تا همین حد سادهانگارنه و غیر مستند و غیر علمیاند.
«پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان رخصت خبث نداد، ار نه حکایتها بود»
حافظ
تاریخ و جدال تعصب و توهم!
چندی پیش نیز ویدیویی حدوداً پنج دقیقهای از آقای شهریار زرشناس در بابِ کوروش و پایان زندگانیاش در میان پژوهشگران تاریخ و فرهنگ هخامنشی دست به دست شد که البته مشخص بود که بخشی از یک سخنرانی بسیار طولانیتر است. ایشان در این ویدیو، مطالبی را در باب کوروش مطرح میکند که سعی خواهم کرد برخی از آنها را در ادامه بررسی کنم. صحبتهای سخنران با این مسئله که کوروش چه کسی بود، شروع میشود و برای پاسخ دادن به این سؤال میگوید که باید به سراغ قدیمیترین منابع در مورد کوروش برویم. بر همین اساس، معتقد است برای شناخت کوروش باید به هرودوت بهعنوان قدیمیترین منبع رجوع کنیم. در ادامه، ایشان در کلمات و عباراتی مجعول و عجیب که در دهان هرودوت هالیکارناسی مورخ یونانی سدۀ پنجم پیش از میلاد و خالق تواریخ میگذارد، میگوید هرودوت، کوروش را یک فرمانده خونخوار، بیرحم و خدعهگر معرفی کرده است، کسی که هماره از ابتدای پادشاهی تا پایان آن تنها به فکر فتح و کشتار بود. سپس روایتی تخفیف شده و بسیار تحریف شده از مرگ کوروش در روایت هرودوت بیان میکند که البته مطابق گفتههای پیشینش است. در خاتمه، سخنران آرامگاه کوروش در پاسارگاد را زیر سؤال برده و معتقد است با توجه به اینکه کوروش در شمال شرق ایران کشته شده است امکان آوردن جسدش در پاسارگاد نبوده و این مکان آرامگاه کوروش نیست:
۱- نخستین نکتهای که در این مورد قابل بحث است مسئله تخصص است. سخنران که در مصاحبهای خود را دارای تحصیلات ناتمام فلسفه و روانشناسی معرفی میکند، چگونه و بر اساس چه تخصص، مطالعه یا پژوهشی به خود اجازه میدهد که در بابِ تاریخ ایران باستان و کوروش اظهارنظر تخصصی کند.
۲- قدیمیترین منابع در مورد کوروش، استوانۀ کوروش و چند کتیبۀ میانرودانی است و نه روایت هرودوت و برای بررسی شخصیت کوروش هیچ سندی جایگاه استوانۀ کوروش را بهعنوان یک منبع تاریخی و باستانشناختی داخلی و نه خارجی، ندارد.
۳- گفتههای سخنران در توصیف کوروش (خونخوار، بیرحم و …) را در هیچ جای متن هرودوت نمیتوان یافت. روایت سخنران مجعول و بسیار تحریف شده است. او هیچ اشارهای به کل روایت هرودوت نمیکند و مستقیماً به سراغ روایت مرگ کوروش میرود و حتی یکبار هم برای معرفی کوروش به داستان زندگانی او که در متن هرودوت آمده یا اشارات هرودوت به شخصیت کوروش نمیکند.
۴- برای بررسی زندگی و شخصیت کوروش تنها منبع در دسترس ما، هرودوت نیست و روایات کتسیاس کنیدوسی و کسنوفون آتنی و حتی مورخان رومی اهمیت بسیاری دارد. البته بیشک، سخنران هیچکدام از این مورخان را نمیشناسد.
۵- روایتها در مورد مرگ کوروش بسیار متضاد و متناقض است. هرودوت معتقد به مرگ کوروش در جنگ است، اما کسنوفون مرگ او را در بستر خود و در کنار فرزندانش توصیف میکند. روایت هرودوت فقط یکی از روایات در میان دیگر روایات بر جای مانده است.
۶- سخنران دقیقاً بر چه اساس و با چه تخصصی در باستان شناسی و تاریخ، در مورد متعلق نبودن پاسارگاد به کوروش سخن میگوید درحالیکه صدها باستانشناس و مورخ خارجی و ایرانی این مطلب را مورد بررسی موشکافانه قرار داده و آنرا تأیید کردهاند.
«ز دانش چو جان تو را مایه نیست به از خامشی هیچ پیرایه نیست»
فردوسی
[۱] https://www.mehrnews.com/news/4479540/%D9%87%D8%B1%DA%86%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%D9%87%DB%8C%DA%86-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF