خون است دلم برای ایران
بار دیگر جامعۀ ایرانشناسی به سوگ نشست؛ به سوگ استاد دکتر منوچهر ستوده ایرانشناس کمنظیر که سالیان سال به پژوهش دربارۀ فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم میپرداخت و خون بود دلش برای ایران. انجمن علمی باستانشناسی ایران خاموش شدن این ستارۀ درخشان آسمانی فرهنگی ایران را را به ایرانیان بهویژه جامعۀ دانشگاهی و پژوهشگران تسلیت میگوید و امید دارد پژوهشگران جوان او را در زمینۀ ایرانشناسی و ایراندوستی الگوی خود قرار دهند.
شعر خون است دلم برای ایران سرودۀ دکتر ستوده شعری است که او از عمق دل برای ایران سروده بود.
خون است دلم برای ایران
جان و تن من فدای ایران
بهتر ز هزار گونه آوای
در گوش دلم نوای ایران
خوشتر ز صفای باغ ایران
من را به نظر صفای ایران
همچون دم عیسای مسیحا
جان بخش بود هوای ایران
افسوس ز ظلم روس منکوس
تشدید شده عزای ایران
وان دشمن وحشی ستمکار
برده است همه غذای ایران
وین تفرقه و نفاق اشرار
خسته دل با صفای ایران
گشته است کنون بسی غم افزا
آن ساحت غم زدای ایران
اینک که وطن شدست بیمار
دانی چه دهد شفای ایران
یک رنگی ملت است و دولت
داروی شفای زای ایران
ایران عزیز را خدائیست
امید کند خدای ایران
از چشم بد شریر حفظش
تا بیش شود بهای ایران
تا مسکن اجنبیست کشور
حاصل نشود رضای ایران
زیبد که ستوده وار گویی
خون است دلم برای ایران